طرحواره محرومیت هیجانی1

طرحواره محرومیت هیجانی


طرحواره محرومیت هیجانی یکی از شایع‌ترین طرحواره‌ها است. این طرحواره در حوزه اول طرحواره‌ها است که در اثر تامین نشدن اساسی‌ترین نیازهای فرد یعنی نیاز به امنیت، پذیرش، محبت، عشق، تعلق خاطر، احترام، همدلی، درک و راهنمایی در سال‌های اولیه فرد شکل می‌گیرد. در این مقاله به تعریف طرحواره محرومیت هیجانی، دلایل شکل‌گیری، ویژگی این افراد، نوع روابط‌شان و راه تشخیص این افراد و درمان آن می‌پردازم.

آگاهی بیشتر در مورد طرحواره و انواع طرحواره‌ها

افراد دارای طرحواره محرومیت هیجانی اعتقاد دارند که نیازهای هیجانی طبیعی آن‌ها به وسیله افراد مهم زندگیشان به اندازه کافی برآروده نشده است. این افراد سه نوع محرومیت را تجربه می کنند:

  1. محرومیت از محبت: این افراد به این اعتقاد و باور رسیده‌اند که مراقبت کافی از آن‌ها صورت نگرفته است. آن‌ها توجه کافی، گرمی و محبت کافی را دریافت نکرده‌اند. افراد مهم زندگی همراهی کافی را نداشته‌اند حتی محروم از لمس شدن و در آغوش گرفته شدن.
  2. محرومیت از همدلی: این افراد معتقدند که افراد مهم زندگیشان به درد دل آن‌ها خوب گوش نداده‌اند. آن‌ها به درستی درک نشده‌اند. هیچکس آن‌ها را به خوبی درک نکرده است.
  3. محرومیت از حمایت: این افراد معتقدند که در درون خانواده آن‌ها، منبع قدرتی حضور نداشت و آن‌ها به خوبی هدایت و راهنمایی نشده‌اند.

طرحواره محرومیت هیجانی شایع‌ترین طرحواره ناسازگار است. اگرچه شایع‌ترین است ولی با این حال بسیاری از  افراد نمی‌دانند که چنین طرحواره‌ای دارند. این افراد از همه حتی درمانگر خود هم انتظار ندارند که مورد درک و حمایت و مراقبت قرار بگیرند. این افراد درگیر هیجان‌های سرکوب شده‌ای هستند که ناشی از این است که در روابط بین فردی توجه، محبت و گرمی کافی را دریافت نکرده‌اند. همیشه با این احساس زندگی می‌کنند که کسی نیست آن‌ها را بتواند درک کند. پس در این دنیا تنها و بی‌کس هستند. حتی اگر دیگران هم دوستشان داشته باشند باز احساس پوچی و تهی بودن می‌کنند. این افراد معتقدند که محبت، توجه و صمیمیت کافی دریافت نکرده‌اند و هیچکس نیست که آن‌ها را راهنمایی کند و دچار سردرگمی و بی‌معنایی در زندگی هستند.

 علت مراجع این افراد به روانشناس بیشتر ناشی از احساس تنهایی، غمگینی و افسردگی است. خودشان به طور معمول نمی‌دانند چرا دچار چنین حسی هستند و در بسیاری از موارد علائم آن‌ها مبهم و نامشخص است.

رفتارهای مقابله‌ای در طرحواره محرومیت هیجانی

افراد دارای طرحواره برای کنار آمدن با فشار طرحواره‌های خود، شروع به رفتارهای مقابله‌ای می‌کنند که در دراز مدت به این افراد آسیب می‌زند، این رفتارهای مقابله‌ای شامل تسلیم، فرار و جبران افراطی است.

تسلیم:

 افراد دارای طرحواره محرومیت هیجانی رفتارهایی چون عدم ابراز محبت، کم حرفی در مورد خودشان، سوال پرسیدن‌های زیاد در مورد دیگران، عدم بیان احساساتشان دارند و همچنین از افراد مهم زندگی برای رفع نیازهای هیجانی خود نیز درخواستی نمی‌کنند. از آنجایی که این افراد انتظار حمایت هیجانی ندارند و چنین درخواستی را هم مطرح نمی‌کنند، در نتیجه دریافت هم نمی‌کنند.

فرار (اجتناب):

 اکثر افرادی که درگیر طرحواره محرومیت هیجانی می‌شوند از برقراری روابط عاشقانه اجتناب می‌کنند و یا اگر هم درگیر روابط عاشقانه شوند خیلی زود از این رابطه بیرون می آیند.

جبران افراطی:

 برخی از افراد دارای طرحواره محرومیت هیجانی از طریق حمله کردن سعی در مقابله  دارند. این دسته از افرادی که دارای طرحواره محرومیت هیجانی هستند؛ پرتوقع هستند و اگر نیازهایشان ارضاء نشود عصبانی می‌شوند تا جایی که ممکن است حالت نارسیسم پیدا کنند. از آنجایی که نیازهای محبت و همدلی آن‌ها ناکام مانده است و از طرفی هم لوس بار آمده‌اند، احساس می‌کنند که دیگران باید نیازهای آن‌ها را برآورده کنند چون فکر می‌کنند آدم بسیار مهمی هستند، پس باید تمامی تقاضاهای آن‌ها برآورده شود. به همین دلیل از هیچ قانونی پیروی نمی‌کنند.

تعداد کمی از افرادی که دارای طرحواره محرومیت هیجانی هستند بیش از حد نیازمند دیگران می‌شوند. این افراد نیازمندی شدید خود را به گونه‌ای ابراز می‌کنند که در دیدگاه دیگران افرادی درمانده، نمایشی و یا حتی وابسته به نظر می‌آیند. این افراد درگیر مسائل متعدد جسمی و مشکلات سایکوسوماتیک می‌شوند، که بتوانند جلب توجه بگیرند و یا دیگران را وادار به مراقبت از خودشان بنمایند. این رفتارها تقریباً ناخودآگاه اتفاق می‌افتد.

افراد دارای طرحواره محرومیت هیجانی کسانی هستند که اعلام می‌کنند نیازمند محبت هستند و دچار کمبود محبت می‌باشند شعار اصلی این افراد عبارتند از:

هیچ کس مرا دوست ندارد”  

طرحواره محرومیت هیجانی 3

علت شکل گیری طرحواره محرومیت هیجانی

وقتی که ریشه طرحواره محرومیت هیجانی را دنبال کنید، متوجه می‌شوید در مقایسه با سایر تجاربی که باعث شکل‌گیری دیگر طرحواره‌ها می‌شوند، ریشه آن کمی گُنگ‌تر است. رد پای این طرحواره را شاید نتوان در افکار جستجو نمود چون این طرحواره زمانی در ذهن فرد نقش می‌بندد که او هنوز از قدرت تکلم برخوردار نبوده است. محرومیت هیجانی در فرد، حسی ایجاد می‌کند که فرد، در تمام زندگی خود به دنبال گمشده‌ای می‌گردد. این موضوع باعث نوعی، خود باختگی معنایی و پوچی در فرد می‌شود.

این افراد در ابتدای درمان احساس تنهایی، بی‌مهری و گسستگی از دیگران را تجربه می‌کنند ولی درنهایت به حس عمیق تنهایی و بی‌پناهی اشاره می‌کنند. این حس‌های ممکن است تا جایی پیش برود که فرد حتی به فکر خودکشی هم بیافتد.

 برخی از افراد دارای طرحواره محرومیت هیجانی از محبت گریزان هستند و برخی برعکس. هر چه قدر محبت دریافت کنند سیر نمی‌شوند. زیرا میزان محبت مهم نیست، این افراد هیچوقت از محبت ارضاء نمی‌شوند. فرد در تمامی روابط خود از لحاظ احساسی توسط دیگران دست کم گرفته می‌شود.

افراد دچار محرومیت هیجانی از محبت مادرانه(هر کسی که نقش مادر را داشته است) برخوردار نبوده است. معمولاً در بزرگسالی عنوان می‌کنند نمی‌دانم چرا من را به دنیا آورده‌اند؟ من هیچ مراقبی نداشته‌ام. اگر والدین هم دلسوز بوده‌اند بیشتر آرزوهای خودشان را دنبال می‌کرده‌اند و خیلی به علاقه و نیازهای کودک خود توجهی نکرده‌اند(والدینی که آرزوهای خود را در فرزندشان جستجو می‌کنند). والدینی که خواسته‌های فیزیکی، لباس، مدرسه و غیره را به بهترین وجه فراهم کرده‌اند ولی نیاز به محبت کودک ارضاء نکرده‌اند. چون والدین بی‌عاطفه، سرد و نجوش بوده‌اند.

 برای بررسی این طرحواره می‌توان از سوال‌های زیر استفاده کرد:

  • آیا با مادر یا جانشین مادر رابطه صمیمی داشته‌است؟
  • آیا مادرت تو را درک می‌کرد؟
  • آیا مادرت تو را دوست داشت؟
  • آیا مادرت دلسوز و مهربان بود؟
  • آیا مادر تو به نیازهای تو توجه می‌کرد و پاسخگو بود؟

نشانه‌های والدین افراد دارای طرحواره محرومیت هیجانی:

  1. مادر نامهربان و سرد بوده است و کودک خود را به اندازه کافی بغل نمی‌کرده و در آغوش نمی‌گرفته است.
  2. مادر به اندازه کافی برای کودک وقت نمی‌گذاشته و به او توجه نکرده است.
  3. مادر از نیازهای کودکش آگاه نبوده است.
  4. مادر نمی‌توانسته با کودک خود ارتباط برقرار کند. مادر کودک خود را درک نمی‌کرده است(نداشتن همدلی).
  5. کودک احساس نمی‌کرده است که افراد مهم زندگی‌اش او را دوست دارند. کودک احساس ارزشمندی نمی‌کرده است.
  6. مادر نمی‌توانسته کودک خود را آرام و تسکین دهد.
  7. والدین هیچوقت کودک را راهنمایی نکرده‌اند و حس جهت‌مندی او را تقویت نکرده‌اند.
  8. والدین فردی مستقل و قدرتمند نبودند که کودک به آن‌ها پناه ببرد.

طرحواره محرومیت در روابط عاطفی

این افراد همسری را انتخاب می‌کنند که یا نمی‌تواند و یا نمی‌خواهد نیازهای هیجانی فرد را ارضاء کند. همسر این افراد معمولاً فردی بی‌عاطفه و خود محور است که باعث می‌شود فرد محرومیت بیشتری را تجربه کند و فرد تنها‌تر شود. این افراد جذب کسانی می‌شوند که، افرادی خودخواه، پرتوقع و خودشیفته‌ هستند و نیازهای هیجانی او را نادیده می‌گیرند. این افراد در رابطه عاطفی خود، آب خوش از گلویشان پایین نمی‌رود.

شکایات افراد دارای طرحواره محرومیت هیجانی در شروع رابطه عاشقانه :

  • پارتنرم(همسر، نامزد، دوست پسر/دختر) به حرف‌های من گوش نمی‌دهد.           
  • پارتنرم همیشه حرف می‌زند .    
  • شریک زندگی‌ام برای بوسیدن یا تماس بدنی با من راحت نیست.          
  • پارتنرم فردی پر مشغله است و وقت کمی برای من می‌گذارد.
  • شریک زندگی‌ام فردی نجوش، سرد و درون‌گرا است.
  • پارتنرم احساساتم را درک نمی‌کند.                
  • فرد بیشتر از طرف مقابلش مایل به برقراری رابطه صمیمانه است.          
  • فرد وقتی به او سخت نیاز دارد پارتنرش در کنار فرد نیست.        
  • فرد کم‌تر در کنار شریک زندگی خود است ولی فکرش کاملاً مشغول او است.       
  • فرد بیشتر نیازهای شریک زندگی خود را برآورده می‌کند. اما پارتنرش خیلی به نیازهای فرد توجهی ندارد.  

اگر چنین افرادی برای فرد کشش و جذابیت ایجاد می‌کنند پس فرد درگیر طرحواره محرومیت هیجانی است.

 نشانه‌های فرد دارای طرحواره محرومیت هیجانی در روابط:

  1. فرد نیازهای خود را به شریک زندگی خود نمی‌گوید و بعد از اینکه نیازهایش برآورده نمی‌شوند، احساس ناامیدی و سرخوردگی می‌کند.
  2. فرد همیشه خود را قوی و بی‌نیاز نشان می‌دهد. بنابراین شریک زندگی‌اش پی به نیازهای فرد نمی‌برد.
  3.  فرد احساس ناکامی و محرومیت می‌کند اما لام‌تاکام حرف نمی‌زند. بنابراین کینه‌جویی او گل می‌کند.
  4. فرد عصبانی و پرتوقع است.
  5. فرد دائم، شریک زندگی خود را به دلیل توجه ناکافی سرزنش می‌کند.
  6. فرد سرد، نجوش، نامهربان و دست نیافتنی می‌شود.

فرد ممکن است این حس محرومیت را با کار شکنی در روابط تقویت کند. افراد دارای طرحواره محرومیت هیجانی نسبت به نشانه‌های بی‌توجهی بسیار حساس هستند و انتظار دارند که شریک زندگی‌اش باید بتواند ذهن او را بخواند، فکر و نیاز فرد را حدس بزند و به گونه‌ای سحرآمیز خواسته‌های فرد را برآورده کند.

درمان

برای درمان طرحواره محرومیت هیجانی مانند دیگر طرحواره‌ها نیاز به مراجع به روانشناس طرحواره درمانگر است. طرحواره درمانگر پس از انجام تست و مصاحبه، طرحواره یا طرحواره‌های فرد را شناسایی می‌کند و بعد از تشخیص طرحواره فرد، شروع به طرحواره درمانی می‌کند.

من را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

منبع:

https://www.psychologytoday.com/us/blog/the-savvy-psychologist/202201/18-schemas-change-the-way-you-see-the-world#:~:text=Unrelenting%20Standards%2FHypercriticalness,doing%20this%20to%20avoid%20criticism.

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سوالی ندارید؟