طرحواره شکست در حوزه دوم طرحوارههای ناسازگار که از برآورده نشدن نیازهای اساسی مانند نیاز به استقلال، خودمختاری، احساس توانمندی و شایستگی شکل گرفته است. افراد دارای طرحواره شکست به طور دائم در زندگی حس شکست خوردگی و ناموفق بودن را تجربه میکنند اصولا خودشان را آدم احمقی میدانند. احساس حقارت و نفرت از خویشتن دارند. مهم نیست که فرد در دنیای بیرون چقدر به موفقیت دست مییاید اما همیشه در درون خود نگران و آشفته است چه موفق باشد و چه نباشد در درون خود احساس شکست دائمی را دارا است.
شعار اصلی این افراد این است که:
« احساس میکنم در زندگی شکست خوردهام »
بیشتر مواقع این افراد خودشان را درگیر این چالشها میکنند؛
- برای چی؟
- که چی؟
- فایدش چیه؟
وقتی فرد دچار طرحواره شکست احساس میکند محکوم به شکست است دیگر جایی برای تلاش برایش نمیماند. در ظاهر ممکن است نشان دهد که از کار کردن اِبایی ندارد ولی استاد مسلم اهمالکاری و طفره رفتن است. کارها را ماستمالی میکند. همیشه امروز و فردا میکند، مدام به اطلاعات منفی توجه دارد و به نکات منفی بیشتر از نکات مثبت در زندگی اهمیت میدهد.
در این مقاله به معرفی طرحواره شکست، آثار بر زندگی، نشانهها، انتخاب همسر، علل شکلگیری و درمان طرحواره شکست میپردازم.
آگاهی بیشتر در مورد طرحواره و انواع طرحوارهها
نشانه های طرحواره شکست
- فرد دارای طرحواره شکست برای کسب مهارتهای مورد نیاز شغلی هیچ تلاشی نمیکند. برای اتمام تحصیلات و مطالعات کارآمد تلاشی نمیکند. بیشتر به دنبال موفقیتهای سریع و بزرگ است. فرد تلاش میکند با اغراق در برخی از ویژگیهای خود، دیگران را گول بزند و نشان دهد که آدم موفقی است.
- شغلی را انتخاب میکند که در سطح استعداد او نیست. مثلاً با اینکه تحصیلات عالیه دارد و یا در کامپیوتر یا ریاضی استعداد خوبی دارد راننده تاکسی شده است.
- تلاشی در جهت ارتقاء شغلی و پیشرفت شغلی صورت نمیدهد. به محض وقوع یک ناکامی کوچک دست از تلاش بر میدارد.
- تحمل ندارد کار کردن برای دیگران را ندارد. دوست ندارد در کارهای رقابتآمیز مشارکت کند و از این رو زندگی شغلی او در اکثر موارد به شکست منتهی میشود.
- فرد دارای طرحواره شکست شغل پیدا میکند اما به دلیل عادتهای شغلی دردسرساز مثل تاخیر دائمی، تنبلی، اهمالکاری، عملکرد نامناسب با همکاران از کار اخراج میشود.
- فرد نمیتواند در یک شغل بیش از یک مدت دوام بیاورد و دائم شغل عوض میکند. در واقع همه کاره و هیچ کاره است. در دنیایی که تخصص خریدار دارد او در همه موارد متخصص است اما دریغ از یک مهارت کامل. هرگز او در یک زمینه به اندازه کافی پیشرفت نکرده است. هر شغل را چند صباحی دنبال کرده است و سپس در سودای وضعیت بهتر کار قبلی را رها کرده است.
- فردی که درگیر طرحواره شکست است شغلی را انتخاب میکند که دستیابی به موفقیت در آن شغل بسیار مشکل است و او نمیتواند آن شغل را رها کند. مثل ورزش حرفهای، موسیقی حرفهای، بازیگری و… این مشاغل حدی برای موفقیت ندارند و میشود گفت حوزههایی هستند که مدعی زیاد دارند.
- فرد احساس میکند ذاتاً آدم بیاستعداد و احمقی است. اگر منصفانهتر قضاوت کنیم آدم موفقی است با این حال خودش را بیاستعداد و به درد نخور تلقی میکند.
- فرد برای تواناییها و مهارتهای که دارد ارزشی قائل نیست و خطاها و نقطه ضعفهای خودش را پر رنگ جلوه میکند. اگر چه در مقایسه با افراد همسن و سال خودش موفق است اما آن چنان از خودش عیبجویی میکند که احساس شکست، ضعف و حقارت دامنگیر او میشود و دست از سر او بر نمیدارد.
- فرد سعی دارد با تمرکز بر سایر جنبههای زندگی مثل خوشتیپی، جوانی، زیبایی، جذابیت و ایثارگری کمبودهای درونی خودش را جبران کند اما غافل از اینکه احساس شکست دست از سر او بر نمیدارد.
به طور کل الگوهای رفتاری فرد بر این استوار است که نخواهد و نتواند هیچ تلاشی برای پیشرفت انجام دهد و فرار را بر قرار ترجیح میدهد. او دائماً اطلاعات را طوری تحریف میکند که تفکر اینکه من آدم نالایق، بیاستعداد و مزخرفی هستم، مهر تائید بخورد. در برخی موارد هم جبران افراطی میکند و با تلاش فراوان برای بهتر نمایی در سایر نقشها طرحواره شکست را جبران میکند.
انتخاب همسر در طرحواره شکست
- فرد دارای طرحواره شکست، فردی را برای همسری انتخاب میکند که از او خیلی موفقتر است.
- همسری را انتخاب میکند که مدام دل او را خالی کند و خطر پذیری را از او بگیرد.
- شریک زندگی را انتخاب میکند که همیشه از آن حفاظت کند.
علت شکل گیری طرحواره شکست
1.والدین فرد دارای طرحواره شکست اغلب از عملکرد تحصیلی، ورزشی و سایر حوزهها انتقاد میکردهاند. پدر و مادر او را اغلب کودن، ابله، دست و پا چلفتی خطاب میکردند و در قبال فرد رفتار توهینآمیزی داشتند.
2.پدر و مادر یا یکی از آن دو، آدمی فوقالعاده موفق بودهاند و فرد در مقایسه با آنها به این نتیجه رسیده است که هیچگاه نمیتواند طبق معیارهای بلند پروازانه آنها به موفقیت دست یابد بنابراین دیگر فرد تلاش نمیکند.
3.فرد دارای طرحواره شکست در طول زندگی متوجه شده است که والدین او یا یکی از آن دو اصلاً به موفقیتهای او توجهی نداشتهاند و بدتر اینکه موفقیت او را تهدیدی برای خودشان فرض میکردند و احتمالاً با فرد رقابت میکردند چون میترسیدند که مبادا موقعیت فرد باعث شود همراهی او و مصاحبت با او را از دست بدهند.
4.فرد دچار طرحواره شکست چه در حوزه تحصیلی و چه در حوزه ورزشی مثل همسن و سالان خود نبوده است و در این زمینهها سخت درگیر احساس حقارت شده است. شاید به دلیل ناتوانی در یادگیری، حواسپرتی یا بینظمی از همسن و سالان خود عقب افتاده بوده است اما برای فرار از تحقیر شدن دست از تلاش بر داشته است.
5.در خانه فرد به شدت با خواهر و برادرهایش مقایسه شده است. او به تدریج به این اعتقاد راسخ رسیده است که در هیچ زمینهای نمیتواند به موفقیتهای خواهر و برادرهایش برسد به همین دلیل عطای آن را به لقایش بخشیده است.
6.فرد با همسالان اطراف خود احساس بیگانگی میکرده است. شاید به دلیل اینکه مهاجر بوده و یا خانواده او از نظر اقتصادی و تحصیلات از خانواده همسالان خود پایینتر بوده است. او در مقابل همسالان، احساس حقارت میکرده است و این کمبودها را نوعی خفت و خواری میدانسته.
7.والدین فرد دارای طرحواره شکست برای پیشرفت به اندازه کافی برای او محدودیت و نظم قائل نمیشدند و در اثر این رفتار والدین، فرد مسئولیتپذیری و خویشتنداری را یاد نگرفته است بنابراین برای یادگیری مهارتهای تحصیلی و انجام تکالیف نظم نداشته و به محض کوچکترین ناکامی دست از کار کشیده است.
درمان
برای درمان طرحواره شکست مانند دیگر طرحوارهها نیاز به مراجع به روانشناسِ طرحواره درمانگر است. طرحواره درمانگر پس از انجام تست و مصاحبه، طرحواره یا طرحوارههای فرد را شناسایی میکند و بعد از تشخیص طرحواره فرد، شروع به طرحواره درمانی میکند.
من را در شبکههای اجتماعی همراهی کنید
منبع:
https://www.psychologytoday.com/us/blog/flipping-out/202209/six-signs-failure-schema
[…] آشنایی بیشتر با طرحواره شکست […]